تقدیم به معلم دوران کودکیم از همه آقایان خاطره شیرین دارم، اما حیف در این مجال کم فرصت بازگویی وجود ندارد،اما به مناسبت این روز مختصری از کلاسداری مرحوم اسکندر محمدی را بیان می کنم هرگز کلاس درس  مرحوم اسکندر محمدی  را از یاد نمی برم،با دیدن عکس ایشان با کت و شلوار و کراوات،یک بار دیگر خود را سر کلاس ایشان،پشت میزهای فی و چوبی احساس کردم،چون ان لباسها برای من و همه همکلاسی ها اشنا بودند همان ژستی که بیشتر ایام، بخصوص ۴ آبان،۶ بهمن و دیگر روزهای خاص می گرفت،کلاس ایشان در انتهای راهرو بود،و اکثرا روزهای آفتابی میزها را بیرون می بردیم و رو به آفتاب درخشان می نشستیم و تخته سیاه را به دیوار مدرسه تکیه می دادیم،همه بچه ها را مثل بچه خودش دوست داشت،مهربان بود،هر چند تنبیه آن روزا مد بود،و مدرسه همجوار دیوار باغ اناری بود،یاد ندارم کسی را تنبیه کرده باشد،روش تدریس ایشان،بویژه  در بیان مفاهیم ریاضی و انتقال و  تفهیم آن به دانش آموزان با صدای رسا و لحنی همراه با عطوفت و وظ
آخرین جستجو ها